ماهان احمدی حیدریماهان احمدی حیدری، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

ثبت بهترین لحظات زندگی پسرم

اولین سفر گل پسرم به اصفهان

 امروز  نوزدهم خرداد نود و هشت ،خاله سوده وعمو پیمان با آقاجون دیروز صبح از شهرکرد به سمت بوشهر حرکت کردند ،امروز صبح نیز ما  با خاله راحله ،عمو حبیب ومادرجون زهرا به سمت اصفهان حرکت کردیم.ساعت یازده ظهر به اصفهان رسیدیم ابتدا به پارک ناژوان رفتیم واز اکواریوم اصفهان دیدن کردیم .به محض ورود به اکواریوم یک عکس یادگاری چهارنفر از من و بابا محمد ،شما و مادرجون گرفته شد  ، شما با دیدن ماهی های رنگی وکوسه ماهی ها به وجد آمده بودی و از سر ذوق به شیشه هایی آکواریوم میکوبیدی و مدام در حال تلاش برای گرفتن ماهی ها بودی . درقسمت غذا دادن به ماهی های کپور گلد ،چنان با شوق وذوق دستان کوچکت را در آب میبردی تا ماهی هارا در دست...
21 خرداد 1398

سفر به شهرکرد

  بابا محمد چهارم خرداد از دبی برگشتند،قرار شد یه مسافرت جانانه داشته باشیم و تصمیم بر این شد به چهارمحال بختیاری و اصفهان برویم،از قبل  مهمانسرای اداره را برای تعطیلات عید فطر رزرو کرده بودم ،قرارشد از چهاردهم الی نوزدهم خرداد در مسافرت بسر ببریم. قرار بود اول با آقاجون به همراه مامان جون زهرا و عمو مهدی و مادرجون فروغ به مسافرت برویم که مادرجون فروغ تماس گرفتند وگفتند که به دلایلی نمیتوانند به شهرکرد بیایند و قرار است به شمال بروند.پس تصمیم گرفتیم که با خانواده خاله سوده و راحله همسفر شویم. متاسفانه باوجود اینکه از قبل برای شش روز مهمانسرای اداره  رزرو کرده بودم ولی برای چهار روز به ما اجازه اسکان دادند ،روز پانزدهم خرداد...
20 خرداد 1398
1